سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اتَقوا الله...
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
  zahra[28]
 

وقتی به یوسف گفتند تورادوست داریم فرمود دوست داشتن شما به چه کا رمن می آید پدرم مرا دوست داشت خود به درد هجران مبتلا گشت ومن داخل چاه افتادم زلیخا مرادوست داشت خود شهره ی شهر شد ومن به زندان افتادم پس فقط خدارادوست بدارید تا نه بلا ببینید ونه دردسر بیافرینید

  پیوند دوستان
 
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 1
کل بازدید : 14855
کل یادداشتها ها : 67

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
نوشته شده در تاریخ 93/6/24 ساعت 11:53 ص توسط zahra


شمابنشینی به جای عمل کردن مرتب آرزو کنی چه فائده دارد؟

اگر راست میگویی عمل کن "به عمل کار برآید" به آرزو هیچ کاری بر نمی آید

خسته میشوی وبلند میشوی پی کارت با آرزو کردن نه کار دنیایی پیش می رود نه آخرتی

هم کار دنیا محتاج به عمل است هم کار آخرت

به جای آن آرزو بلند شو وظیفه ات را انجام بده آن وقت استفاده کرده ای

اما بنشینی مرتبا آرزو کنی فایده ندارد.

 



  



نوشته شده در تاریخ 93/6/24 ساعت 11:48 ص توسط zahra


دوست خوب دوتا شرط دارد

اهل تقوا باشد وعاقل

تقوا نداشته باشد به درد نمیخورد

عاقل هم نباشد به درد نمیخورد

هردو باید باشد

آیت الله خوشوقت .رحمه الله



  



نوشته شده در تاریخ 93/6/24 ساعت 11:46 ص توسط zahra


هرچقدر علاقه به اطاعت فرمان خدابیشتر شود ایمان تقویت میشود

انسان کار بد نمیکند ،خدابیشتر او رادوست دارد.

آیت الله خوشوقت .رحمه الله.




  



نوشته شده در تاریخ 93/6/24 ساعت 11:41 ص توسط zahra


وظیـــــــــفه ما مراقبت ومواظبت از گنــــــــاه نکردن است

اگر سر وکله گنــــــآه پیدا شد

بگــــــــــــــــوییم:نــــــــــــــه انجام نمیدهم

 

حضرت آیت الله خوشوقت .رحمه الله.

 



  



نوشته شده در تاریخ 93/5/11 ساعت 6:9 ع توسط zahra


خاطره یا کرامتی از حاج آقا(خوشوقت.ره.) به یاد دارید؟

 

حجت الاسلام جعفری: یک نکته ای برای همه مشهود بود و بنده هم به وضوح شاهد آن بودم این بود که در سوالات و مشاوره هایی که با حاج آقا مطرح می‌شد خیلی دقت داشتند و با یک بصیرت و نگرش درونی و دید خاصی همراه بود. شاید بشود تعبیر به شهود یا درک باطنی کرد. برای مثال چند نفر می‌آمدند و یک سوال ثابت را از حاج آقا می‌پرسیدند ولی پاسخ هر کدام فرق می‌کرد. جالب هم اینکه همه آنها راضی بودند و می‌گفتند همانی شد که حاج آقا فرمود. یعنی با یک دید و نگرش خاصی پاسخ‌ها را می‌دادند. کسی برایم تعریف می‌کرد که یک سوال را به اسامی مختلف حتی با نام خانم‌ها از حاج آقا پرسیده بود؛ حالا یا برای اینکه خیالش راحت شود یا می‌خواست حاج آقا را امتحان کند. یکبار که به صورت حضوری همان سوال را از استاد پرسید پاسخ دادند که جواب را چند بار بگویم مگر پاسخت را نداده ام!؟ این در حالی بود که حاج آقا او را نمی‌شناخت.

 

 

 



  





طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ