وقتی به یوسف گفتند تورادوست داریم فرمود دوست داشتن شما به چه کا رمن می آید پدرم مرا دوست داشت خود به درد هجران مبتلا گشت ومن داخل چاه افتادم زلیخا مرادوست داشت خود شهره ی شهر شد ومن به زندان افتادم پس فقط خدارادوست بدارید تا نه بلا ببینید ونه دردسر بیافرینید
بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 0
کل بازدید : 15393
کل یادداشتها ها : 67
دیگر نمی نویسَمَت ؛...
هر کس به چشم هایم نگاه کند ؛
تو را خواهد خواند . . .
آن شراب طهور را که شنیده ای
بهشتیان را می خورانند،
میکده اش کربلاست...
صلی الله علیک یاقتیل العبرات
می دانم آخرش این اشک ھا دل مرا با تو صاف می کند .